اگر از شما خواسته شود تا وبلاگی در مورد فرهنگ سازمانی بنویسید احتمالاً اولین فکری که به ذهنتان خطور خواهد کرد این است که به آسانی و باتجربه کاری خود خواهم توانست این کار را انجام دهم اما شاید به این راحتی نباشد. اگر در گوگل جستجویی راجع به فرهنگ سازمانی انجام دهید در حدود 279000000 مطلب در مورد فرهنگ سازمانی خواهید یافت. آیا علت زیادی این مطالب این است که مردم در مورد فرهنگ سازمانی حرفهای زیادی برای گفتن دارند یا تنها فکر میکنند که حرفی برای گفتن دارند؟ شما چه فکر میکنید؟
فرهنگ سازمانی موفق با اعتماد شروع می شود
در مدتزمان فعالیتم در تجارت یاد گرفتم که فرهنگ یک سازمان موفق بر اساس اعتماد است. اگر کارفرمایان به کارمندان خود اعتماد نداشته باشند کارمندان نیز رفتهرفته، اعتماد خود به مدیرانشان را از دست خواهند داد. میتوان اینگونه بیان کرد که نتیجه اعتماد: صمیمیت، نتیجه صمیمیت: خشنودی، نتیجه خشنودی: انجام کارها به بهترین نحو ممکن است.
اعتماد به همدیگر در محیط کار موجب میشود تا افراد ترس از خالی شدن زیر پایشان را نداشته و بدون واهمه از اینکه همکارانشان علیه او کاری انجام دهند به کار خود بپردازند. البته باید در نظر داشت که معنی اعتماد در محیط کار به معنی تسلیم صددرصد نیست بلکه به معنای این است که در محیط کار به مهارتهای همکاران خود اعتماد کنیم تا بدین گونه صاحب دقیقهها در روز کاری خود باشیم. اعتماد در تجارت، به معنای این است که شما از بودن در محیط تجاری خود شاد خواهید بود و میتوانید هرلحظه لبخند بر لب داشته باشید حتی در سختترین لحظه کاری خود.
تفریح در محیط کار
زمانی میتوانیم در محیط کاری خود تفریح داشته باشیم که در محیط کاریمان اعتماد حاکم فرما باشد. زمانی کارفرمایان به کارمندان خود اجازه بازی و تفریح میدهند که نگران نرسیدن کارمندان به کارشان در زمان تعیینشده نباشند؛ بنابراین اگر به دنبال ایجاد یک فرهنگ سازمانی موفق یا بهتر کردن فرهنگ سازمانی فعلیتان هستید گام اول شما اعتماد است. به خودتان و اطرافیانتان اعتماد داشته باشید. به این منظور تمرین کنید، تلاش کنید و ایمان داشته باشید که درنهایت موفق خواهید بود.
یک پاسخ
از شما سپاسگذارم که با انتشار مطالب مفید به دیگران کمک می کنید